گاهی اوقات توی اوج شادی وقتی روی ابرها نشستی و داری پرواز میکنی به سمت قلعه آرزوها یه دفعه به خودت میای و میبینی در واقع روی یه تشک پوشالی توخالی نشستی! و سقوط میکنی و کوفته میشی روی زمین و از خواب میپری چشم هاتو باز میکنی و میبینی همش خواب بوده و چه خوش گفت نسیم شمال که:

شبی در خواب می دیدم لباس تازه ای دارم                میان رختخواب گرم و نرم آوازه ای دارم

میان جیبهایم پول بی اندازه ای دارم                        شدم بیدار و دیدم باز عریان جمله اعضا را

و نه تنها اعضا که جمله جوانح را نیز عریان دیدم و نه تنها عریان که علیل دیدم و این باعث احساس بیهودگی میشود و همین میشود عامل به ظاهر نامعلوم احساس سردرگمی و اندوه


 

 

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جلسه قرآن تلاوت نور عرضه نرم افزارهای اورجینال میلاد کاظمی Milad kazemi عقلانیت، اسمی با معنای فراموش شده youmovies مقالت تخصصی دوربین مداربسته هایک ویژن نمایندگی در ایران آپشن خودرو | گندم کار یک مرد آبی مشاور بازاریابی و فروش نمایندگی فروش خدمات تعمیر قیمت کولر گازی اسپلیت در شیراز - عظیمی