یکی بود یکی نبود
و شروع مشکلات از همان بودن بود
بودن یا نبودن مسأله ای نیست
مسأله در بودن است
وقتی بود بودی
مسأله ات چرا بودن است
چگونه بودن
و مشکلات ات شروع میشود با دیگر بود ها
نگران بی انصافی میشوی
نگران مظلوم واقع شدن
نگران دیده نشدن
نگران ندانستن
نگران نادان خوانده شدن
و اگر بودی مسلماً آزاد نخواهی بود
اگر بودی به ناچار باید حرکت کنی
و باید بسازی
و ساختن و ایجاد کردن بدون ساخته شدن و ایجاد شدن معنی ندارد
ذات نایافته از هستی بخش که تواند که شود هستی بخش؟
پس باید بشوی
شاید مسأله در شدن باشد
و بغرنج تر از آن آغاز و انجام شدن
آیا شدن را آغاز و انجامی هست یا نه؟
پس قبل از آن و بعد از آن چه میشود؟
باید پذیرفت که ما همیشه در مسیر شدنیم
و این معنایی برای زندگی است
درباره این سایت